به نام نور دانایی و جوهره یادگیری، خوش آمدید به سفری نوین در دنیای زبان انگلیسی

امروز، در این کلاس، نه تنها به مطالعه زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم (L2) خواهیم پرداخت بلکه قدم در مسیری خواهیم گذاشت که شاید تا به حال تجربه‌اش نکرده باشید؛ مسیری که در آن یادگیری، بیش از آنکه با تلاش آگاهانه رقم بخورد، با تجربه و درک ناخودآگاه شکل می‌گیرد. ضمیر ناخودآگاه، مفهومی است که ریشه در روانشناسی دارد و به بخشی از ذهن اشاره دارد که فعالیت‌هایی را بدون آگاهی آشکار انجام می‌دهد. در حوزه یادگیری زبان، این مفهوم به یادگیری ضمنی اشاره دارد. پژوهش ها حاکی از ان است که زبان‌آموزانی که به طور ضمنی زبان را یاد گرفته‌اند، در مقایسه با همتایانی که از روش‌های آشکار استفاده کرده‌اند، در مهارت‌های زبانی خود پیشرفت قابل توجهی نشان داده‌اند و بر این اساس می توان مطرح کرد که یادگیری ضمنی می‌تواند در کنار روش‌های آموزشی سنتی به عنوان یک ابزار مؤثر برای تقویت تسلط بر زبان مورد استفاده قرار گیرد.

یادگیری ضمنی در مقابل یادگیری صریح

یادگيری یکی از پروسه های شناختی پيچيده است که به طور کلی به دو طبقه اصلی یادگيری ضمنی و یادگيری صریح تقسيم می شود. این دو نوع یادگيری، چه از نظر عملکردی و چه از نظر مناطق مغزی درگير از یکدیگر مجزا هستند. یادگيری صریح به یادگيری حقایق و خاطرات شخصی بر می گردد و دسترسی به آنها به صورت آگاهانه امکان پذیر است درحالیکه یادگيری ضمنی به تمام انواع فرآیندهای یادگيری ناآگاهانه اطلاق می شود. که هر کدام مناطق مغزی متفاوتی را نيز درگير می کند و به شبکه وسيعی وابسته است که اتصالات بين کورتکس فرونتال و پریتال و نواحی زیرقشری نظیر مخچه و عقده های قاعده ای را شامل میشود.

در دیدگاه اليس (2005) هدف آموزش صريح اين است كه يادگيرندگان عمداً به ويژگي هاي موردنظر زباني توجه و آنها را درك كنند. اين مداخلة آموزشي كه عمدتاً به توسعة دانش صريح قواعد منجر ميشود، ميتواند داراي ماهيت تعليمي يا اكتشافي، استنتاجي باشد كه به واسطة آن يادگيرندگان قواعدي را كه بعداً به كار ميبرند فرا ميگيرند و يا اين قواعد را از داده هاي زبان هدف استخراج ميكنند. اما در روش ضمني، به جاي آموزش مستقيم گرامر، يادگيرنده به تعامل معنادار از طريق زبان مي پردازد و فرض ميشود با غرق ساختن فرد در محيط زباني غني، قواعد گرامري به صورت ضمني و ناآگاهانه فراگرفته مي شود. اين نوع آموزش غني سازي درونداد را شامل ميشود كه در آن درونداد تقويت نشده در اختيار زبان آموزان قرار ميگيرد و از آنها خواسته ميشود اطلاعات حاوي ويژگي زباني مورد نظر را حفظ كنند يا متنهايي را كه نمونه هاي اين ويژگي به وفور در آنها يافت ميشود مطالعه كنند (طوفان درونداد ) و يا به وسيلة تقويت درونداد به صورتي كه ساختار دستوري موردنظر در گفتار (براي مثال بيان با تأكيد بيشتر) و يا نوشتار (مثلاً به وسيلة كج نويسي، درشت نمايي و يا رنگ متفاوت) نمايان تر باشد توجه يادگيرنده به ارتباط فرم و معنا جلب مي شود.

یادگيری ضمنی بر خلاف یادگیری آشکار به هوشبهر وابسته نيست، اما یادگيری صریح به هوشبهر وابسته است؛ و در صورتی که در روند یک تکليف ضمنی، یادگيری صریح اتفاق افتد، هوشبهر پایين می تواند نقص در یادگيری ضمنی را نشان دهد.

دانش ضمنی در مقابل دانش آشکار

موضوع مهم ديگري كه درمورد آموزش زبان مطرح است، اين است كه كدام نوع دانش از كدام نوع آموزش حاصل مي شود. تئوري هاي زبان دوم معمولاً ميان دو نوع دانش ضمني و صريح تمايز قائل مي شوند. دانش صريح كه دانش اخباري ناميده مي شود، به دانش آگاهانه و حقيقي درباره قواعد زبان دوم اشاره دارد. دانش ضمني كه به آن دانش روندي يا اكتسابي نيز گفته مي شود، به دانشي اشاره دارد كه فرد را قادر مي سازد تا از زبان به طور مناسب در موقعيت هاي في البداهه استفاده كند. اگر بپذيريم كه دانش ضمني عمدتاً به استفاده خودجوش زبان در محيط منجر مي شود آنگاه پرسشي كه مطرح مي شود اين است كه هر يك از انواع آموزش صريح و ضمني چه نقشي در ايجاد دانش ضمني دارد. گرايش آموزش صريح به سمت دانش صريح زبان دوم است كه چندان كمكي به رشد توانايي ارتباطي يادگيرنده نمي كند. از اين رو، به نظر مي رسد آموزش ضمني كه بر معنا و ارتباط بيشتر متمركز مي شود براي رشد دانش ضمني زبان دوم مناسب تر است.

کلیدهایی به سوی یادگیری ناخودآگاه

انتظارات از شما

باز بودن ذهن: آماده باشید برای پذیرش روش‌های جدید و نوآورانه یادگیری. مشارکت فعال: هرچه بیشتر در فعالیت‌ها شرکت کنید، سریع‌تر زبان را یاد خواهید گرفت.

صبر و پشتکار: یادگیری زبان، به ویژه به روش ناخودآگاه، زمان می‌برد. نتایج ممکن است بلافاصله آشکار نشوند، اما پیشرفت در طول زمان قابل مشاهده خواهد بود.

در این سفر یادگیری، من با روش زبانزد ناخودآگاه همراه و راهنمای شما خواهم بود تا با هم، دریچه‌ای نو به دنیای زبان انگلیسی بگشاییم. "زبانزد ناخودآگاه" یک اصطلاح خلاقانه و نوآورانه است که به صورت مستقیم معادل مشخصی در انگلیسی ندارد. با این حال، می‌توان آن را به معانی مرتبط با "unconscious language acquisition" یا "subconscious language learning" ترجمه کرد. هدف از این عبارت، اشاره به فرآیندی است که در آن فرد زبان جدیدی را به طور ضمنی و بدون تلاش آگاهانه برای یادگیری آن، یاد می‌گیرد. این فرآیند بیشتر بر پایه تجربیات غیرمستقیم و تعاملات ناخودآگاه با زبان مورد نظر متکی است.

آماده‌اید برای آغاز این ماجراجویی؟

مراجع